بهشت (فت جستینا) اشکان FIVETAMUSIC

بهشت (فت جستینا)

زمان آهنگ: 3 دقیقه و 17 ثانیه
تاریخ: آذر 06، 1394

(جاستینا) انگار یه ابر سایه انداخته رو من تاریک میشن افکارم گاهی بَدن دنیا ازم میخواد که عاقل باشم ولی انگار دیوونه تر از قبلم (اشکان) بهشت ِ من پشت ِ کوهه که جلوش چندتا ابره اونور کوه مردیه که هر روز باختناشو برمیگرده اونور کوه منم که ازم گرفتن حس پروازو انقدر همه چی بد تموم شد که نفهمیدم طعم آغازو بوسه ی هر ننگ و چشیدم کابوسامو رنگی کشیدم چشم بستم رو هرچی که دیدم سیب ِ مرگ و از دست ِ تو چیدم گُر گرفتم از نگاهت تا سقوط ِ دنیای خاکستریم پر کشیدم از بودنت تو نبود ِ شعرمو آبستنی من میترسم از حس ِ پرواز باد و بارون و رقص ِ برگا از پاییز ِ مُرده توی دستام میترسم از کوه و ابرا چشمام رو بهشتی که دنیامو پُر از صدا میکنه دستام روی چاقوی کُندی که سمفونی رگامو به پا میکنه من قد ِ تموم ِ نداشته هامم یه عمره گُم توی نوشته هامم یه دنیا حرفای بی سر و ته اندازه تموم ِ این بهشت ِ با من (جاستینا) انگار یه ابر سایه انداخته رو من تاریک میشن افکارم گاهی بَدن دنیا ازم میخواد که عاقل باشم ولی انگار دیوونه تر از قبلم (اشکان) یه دنیای آروم میخوام خسته م از روزایی که بارون میاد دلخوشم به چند نخ سیگار برگرد تو به آغوشم دنیا واسم قانون میذاشت شهرم بوی طاعون میداد طمع هُرم خیابون میخواست بذار با بارون جادو شم من پر از برگ و رنگ ِ خوابم هی دیگه خستم از هرچی آدمه این حسه تا وقتی با منه که بفهمم پرواز سهم بالمه بهشت ِ من دوره از من فقط قد ِ چندتا لبخند سمفونی رگای من من با همین بالا (بال ها) بالا رفتم (جاستینا) انگار یه ابر سایه انداخته رو من تاریک میشن افکارم گاهی بَدن دنیا ازم میخواد که عاقل باشم ولی انگار دیوونه تر از قبلم