دیداره آخر (فت بهنام سی)

برای دیدن چشمات دلم تنگه دلم تنگه دلم تنگه بعد تو این خونه واسم چه بی رنگه چه بی رنگه چه بی رنگه بی تو موندن برام مرگه برام مرگه برام مرگه اما عشق اول من دلش سنگه دلش سنگه دلش سنگه همیشه عشق اول موندنی نیست باید رویاتو از اول بسازی به جایی میرسی تنهای تنها باید دنیاتو از اول بسازی گذشتی از منو شاید ندونی چقدر رویا که پشت تو نمردن زمان تغییر داده تا بفهمم به پای عشق تو من ضربه خوردم تو چیزی یادت نمیاد داره بارون میباره من که کلی خاطره اومد تو سرم زنده شد واسم اون اخرین قراره که سرد بود نگاهت خدایا اگه شلوغ شد دورم اونم تنها بذارش فقط یه خواهش تو اوج بیخیالیش منو بیار به یادش که بفهمه نباید بازی میکرد با من هنوز اس ام اس اخرشو دارم هنوز بوی عطرش رو یقه ی لباسم تو چی نامرد دلت تنگ شده واسم ببین بغضو ببین پر التماسم کاشکی میدونستم تو هم نمیمونی واسم من حالم خرابه داره بارون میباره لعنت به هر جایی که تورو یادم میاره دیدار اخر دوباره جای همیشگی بارون میومد ولی چترت جدا بود اون زمانی که ده نفر پشت خطت بودن هم صحبت من فقط خدا بود خدا چرا نگرفت دعامون من که گفته بودم نذار از این بخورم بذار خوشیامو با همین تقسیم بکنم من که گفته بودم بذار این اخریش باشه چرخید چشاش ولی دنیام چشاشه