میسپارمت به دستای گرمای اون همونی که آخر جدا کردمون میسپارمت به همین کوچه خیابونا که همینجا گفتی هسی رو حرفمون واگذاری فقط به اشکای مادرم واگذری به خراش روی دستو شاهرگم واگذاری به بغضو صدای خستم چقد با پای پیاده دنبالت میگشتم واگذاری به تار سفید موی سرم واگذاری به جوهر نوشته های رو تنم واگذاری به قرصای اعصاب به اون کشیده ها که صورت خواهرم میزدم واگذاری به چروک صورت پیرمرد که سر تو بود وایسادم تو روی پدرم واگذاری به همون خدایی که نمیشنید هر چقد فریاد میزدم تو دیدی شکستم ولی نیوردی به روت من موهام ریخت تو عوض شد رنگ موت من دنیامو باختم به پای اون نگات تو چشات چرخیدو من چش به رام خواب دیده بودم لباس تنم سیاه شده گفتی من میمرم گفتم عمرت زیاد شده گفتی بیخیال دیوونه ما همو داریم که باور کردم دروغ بود با اینکه با اینکه رفتی از کنارم هنوز هوای تورو دارم خاطره های قدیمو دوباره یاد تو میارم با اینکه رفتی از کنارم من هنوز یاد تو هستم این دل شکستمو جز تو به هیچکسی نبستم کو اون همه قولو قرارا که به هم میدادیم حالا چی شد که اینطوری از چشم هم افتادیم کی بود که میگفت که منم بودو نبود زندگیش کی بود که بین ما نموندو ادعای عاشقیش دونه دونه شمردم صدای قدماتو اوج خرابی حالم دیدم خوشیاتو اگه میدونستم برات انقد تلخه حرفام خودم میرفتم دست نزاری رو نقطه ضعفام خدا میدونه ها الان پیش کیا لبخند ی عکس توی گوشیا خوشی زده زیر دلت راستی یادم رفت لباستم بپوشیا واگذارت کردم به نگرانی به دلشوره زدناو بیقراری به تنهاییام تو این شبای لعنتی به دوروهمیای توو شب زنده داریت نبنیما ی روز برگردی پیشم جوونیمو دادم به عشقت بزار پیر بشم واگذارت کردم به سیگار توی دستم که بجای دستات درگیرشم