قسمت یک : یکی از رفقا خواست دوماد شه ، آستین حاجی رفت بالا امشب سلومتی جاسم نو شده کت و شلوارا قاطی نیس زنا با مردا کا ، سیبیلا اینجان از حالا ما اهل رقص نیستیم ، از شبی که تو گوشم زد آقام مرد شدمو سنگین ، آه ، در و دیوارم لرزید ، ها امبشبم شب عقشه همین امشبو هستیم تا کله سحر تو مجلس ، رفیق یعنی جاسم به خدا کسی نیست رو دستش ، حرف نمیاد رو حرفش تو عکسش میخنده ، خاکیه ، به یه لقمه نونم راضیه اگه کسی شاخ شه شاکیه ، برا اهل محل ناجیه یه پا مرد بود که همیشه دلش مثه دریا آبیه حاجیت عاشقشه و جاش الان خیلی خالیه همخوان : امشب از اون شباس که چندتا خوردم من یه لوتی باس صاف واسته حالا از ما گفته من دلم واسه جاسم تنگه دلم ، واسه جاسم تنگه دلم دلم واسه جاسم تنگه دلم ، واسه جاسم تنگه دلم قسمت دو : رفیق یعنی جاسم وقتی جوون بودیم تو مکتب یا موقع مستی شبای فرودین تو دربند همون بود که کولم کرد ، رو حرفم حرف نمیزد رو من همیشه حساب داشت ، راستی خیلی مرام پاش لب کارون بود که گفت ، مو عاشقم چند روزه گفتم مبارکه پسر ، بریم شامو سمبوسه و قهوه خونه تو تهران ، تو آبادان فلافلای ابرام با عرق حاج اسمال ، حاظر باش و بشین تو پیکان تا شب بریم پیش غلام کله پز ، جاسم رفت قاطی مرغا و منم شدم در به در یه مرد با یه قلب تنگ ، همه رفتنین بخند الان تنهام پا غلیون ، اون رفتو خیره به عکسشم همخوان امشب از اون شباس که چندتا خوردم من یه لوتی باس صاف واسته حالا از ما گفته من دلم واسه جاسم تنگه دلم ، واسه جاسم تنگه دلم دلم واسه جاسم تنگه دلم ، واسه جاسم تنگه دلم قسمت آخر : خیلیا هستن که رفیقای باحالو با مرامی دارن مثه ما حالا شاید اسمشون جاسم نباشه ولی از ته قلب دوستشون داریم سلامتیشون
