منو احساس سردرگم منو تکرار دلشوره فقط وقتی تو اینجایی غم و تردید ازم دوره تمام ذهنِ این خونه شده درگیرِ تنهایی چقدر باید تظاهر کرد که تو هر لحظه اینجایی توقف میکنم بی تو توو این روزای بیهوده یه عمری دیدن چشمات همه رویای من بوده یه عمری با تو سر کردم به امیدِ نجات از غم چه تصویرِ قشنگی بود من و تو در کنار هم تو از این قصه اگاهی تو هم حس منو داری یه جورایی بلاتکلیف میان خواب و بیداری فقط این عشقُ کامل کن بدون ترس دل کندن بگو وقتش شده تا تو بمونی در کنار من توقف میکنم بی تو توو این روزای بیهوده یه عمری دیدن چشمات همه رویای من بوده یه عمری با تو سر کردم به امیدِ نجات از غم چه تصویرِ قشنگی بود من و تو در کنار هم توقف میکنم بی تو توو این روزای بیهوده یه عمری دیدن چشمات همه رویای من بوده یه عمری با تو سر کردم به امیدِ نجات از غم چه تصویرِ قشنگی بود من و تو در کنار هم