حصارم را رها کردم که از دنیا رها باشم به دریای جنون رفتم که تنها ناخدا باشم به چشمانت قسم جانا که من از این جهان سیرم خیالت عاشقت باشم سراغت را نمی گیرم تو بی رحمانه زیبایی اگر عاشق شوی شاید به چشمانم تو می آیی به چشمت عشق می آید به دنیا آمدم عاشق ولی مجنون نمی میرم نه من لیلا نمی خواهم من از عاشق شدن سیرم و من هی باختم در تو به موهایت به چشمانت مرا سوزاندی و کشتی به تیغ گرم دستانت با دستانت مرا کشتی نباشی من نمی میرم برو هرجا که می خواهی سراغت را نمی گیرم تو بی رحمانه زیبایی اگر عاشق شوی شاید به چشمانم تو می آیی به چشمت عشق می آید به دنیا آمدم عاشق ولی مجنون نمیمیرم نه من لیلا نمی خواهم من از عاشق شدن سیرم