بارون که می باره اشکی که می ریزه بهار من بی تو همرنگ پاییزه بارون که می باره اشکام سرازیر هرجا برم قلبم آروم نمیگیره بارون که می باره قلبم رها میشه گوشه این خونه طوفان به پا میشه من بی تو میترسم این آخرین حرفه تو اوج تابستون خونه پر از برفه این آخرین باره از پیش تو میرم با اینکه میدونم آروم نمیگیرم از پیش تو میرم تویی که با من سردی تو هم خود درمان هم علت دردی این آخرین بار آغوش من بازه سقوط همیشه بهای پروازه تو اوج هر دردی سکوت میکردم به عشق آغوشت سقوط میکردم هر لحظه تنهایی قلب و میلرزونه آینده بی تو من و می ترسونه از دلهره پرم ندارم آرامش قلب من لبریزه از بغض و از خواهش هر لحظه جنگیدم هر لحظه ایستادم راحت بخواب عشقم بی تو نمیخوابم تو که نمی فهمی پر شدم از فریاد یه مرد غرورش و واسه تو از دست داد