مرده تنها (فت مازیار) حامد فرد FIVETAMUSIC

مرده تنها (فت مازیار)

زمان آهنگ: 4 دقیقه و 12 ثانیه
تاریخ: دی 23، 1397

هی ، با من همه روزای بدو رو کن فندکتو بگیر و همین یه نخو دود کن با فرد غربتی که خلاصه با اینا غریبه اس غربتی ای که دو ساله "آوینا" ندیده اس من ، همون که از کناریم باز خوردم من ، هنوز درگیر برگ پاسپورتم از وطن رونده شدم و من قطعا مونده شدم و تو رپم همه حرفایی که زدم خونده شدن من ، یه فرد بیمارم که تو مرز سی سالم و به خودم میگم چطور بگیرم درز سیگارمو روزی یکی منو بازی دادش بد برد و پرونده رو دست قاضی دادش رفت حاجی یادش رفت ، که چیا دیدم بعدش بعدش فهمید که حامدم زیرآبی بلدش آری دنیا ، گرگ پیرو شبونه سیر کرد و این گرگ پیرو ، تقدیر و زمونه پیر کرد من ، همونم که هرشبو بیدار موند و تنها فرقش حالا شب میکنم سیگار دود من همونیم که یه روزی هیشکی باورم نداشتو همه حرفامم همش تو دیوار بود و وقتی دیدم همه دور و برم کلاه بازن هی کلاه برمیدارن و میزارن کلاه بازم تنها بودم هیشکی نیومد به ملاقاتم دیدم همه گیر مذاهب و خرافات ان یه مشتی بیسواد هرزه پی گیر و دار غزه یعنی خفت ملت و همین ریدمان محضه یعنی درهایی بچینی و تو خرابی بشینی هرکی چاره ای نداشت و رفت و فراری ببینی بزار دستاتو توی دست من بزار آروم بگیرم حالا تنهام و پر بغض و درد می خوام آروم بمیرم خیلی تجربه ها سرش دادم هزارتا سوخت این زمونه خیلی چیزا رو به من یه جا اموخت به من آموخت که موسیقی بی نوا و آواره پول تو درس نیست ، تو بیسواد بازاره به من آموخت که بی دینی در دین و فراگیره آموخت که هنر دست بی هنرا گیره یعنی طلبه ای که ببینی حال اساسی داشت هه ، هنر و بی خیال و شاخ مجازی باش نه اینکه این جمله ها ساده باشه واسم ، گفتنش من همه چیمو صادقانه دادم توی این راه ، به بیراهه کشیدمو بی واهمه چشیدم طعم درد ملتی رو که به ویرانه رسیدن جیب پدری که هرهفته خالی است اشک از چشم کارگر هفت تپه جاری است و ژن خوبی که میره هر دفعه پاریس اشک از چشم کارگر هفت تپه جاری است بزار دستاتو توی دست من بزار آروم بگیرم حالا تنهام و پر بغض و درد می خوام آروم بمیرم هیچ جا وطن نمیشه ، خارجم الکی ریسکه وقتی میای می بینی اینور مرز هم خبری نیس که انتظارت اینه روی سرت گل بپاشن خونه ای که نموند باید به فکر کلبه باشن هی قدم میزنم این روزا رو هدر میدم و کل کوچه ها رو از دم دیدم بگو چرا من تبعیدم بگو چرا حق کارگر لحظه آخر هرچه کار کرد زدن زیرش بچه اش گرسنه اس و میگی میکنیش بعدا سیرش ولله نه تو ، می مونی نه امثال تو دنیا هم عجیب گرده یه روزه میگیره بد پاچتو عین تخته نرده دنیا جفت شیش رو همه اما عین اشک مرده دنیا قفلیش رو غمه حین خنده ، میشینی پای خندوانه داشی اما خیلی سخته که جای کولبر مرز بانه باشی دوباره بشنو این کارو تا محو واژه ها شی بدون ، سخته که جای کولبر مرز بانه باشی حالا تنهام و پر بغض و درد می خوام آروم بمیرم