کار خودشو کرد لعنت به چشمای شوری که مارو جدا کرد لعنت به حرفای پوچی که با تو جدا کرد داشتی میدیدی خواب عشقتو که صدات کرد کار خودشو کرد اون که زیر پاهات نشست نتونست ببینه اون که هر کاری کرد بیاد جامو بگیره آخرم که پر زد دلت که آروم بگیره چی میگذشت توی سرت ببین این دل هنوز دربدره کی میگشت دورو ورت که عشق من شد دردسرت چی میگذشت توی سرت تو که درد نمیکرد آخه سرت که بخوای بری پر بگیری من ببندم بال و پرت چی میگذشت توی سرت ببین این دل هنوز دربدره کی میگشت دورو ورت که عشق من شد دردسرت چی میگذشت توی سرت تو که درد نمیکرد آخه سرت که بخوای بری پر بگیری من ببندم بال و پرت چی میگذشت توی سرت من نبود حق دلم که بی تو با دنیا بده من چقد گفتم منو تنهام نزار حالم بده بی تو این قلبو چجوری آخه من آروم کنم چجوری تنهایی آخه هوس بارون کنم داغون شدم رفت وقتی رفتی از پیشم هر روز و هرشب انگاری تو آتیشم اینجوری باشه بی تو از پا در میام کاشکی بشه باز تو توی خوابم بیای چی میگذشت توی سرت ببین این دل هنوز دربدره کی میگشت دورو ورت که عشق من شد دردسرت چی میگذشت توی سرت تو که درد نمیکرد آخه سرت که بخوای بری پر بگیری من ببندم بال و پرت چی میگذشت توی سرت ببین این دل هنوز دربدره کی میگشت دورو ورت که عشق من شد دردسرت چی میگذشت توی سرت تو که درد نمیکرد آخه سرت که بخوای بری پر بگیری من ببندم بال و پرت