تا آخر (فت پرهام تا)

پنج تا ماشین پلیس هستن دم در شب اجرام که بکسم نخوان رَد بدن یه وقت حسم به آدما نمه نمه رفت الان مصرفِ زیاد شده غمِ کم کم میزو میچینن به سلیقه ی ما انقدر غرق گناهم میخوام جلیقه نجات فردام همینه باز نقطه سره خط مطمئنم میشم کشته سره رپ بکسم میان باهام تا آخر یکی پیچیدم باز لاغر خودم نمیکنم باور که الان اینجام قلبم میزنه بکسم میان باهام تا آخر یکی پیچیدم باز لاغر خودم نمیکنم باور که الان اینجام حالمم خوبه برام الان فرقی نداره کی رد بشه تیم انقدر قویه نمیبینم دیگه غریبه ما ام کارمون بنزین رو آتیش پاشیدن یه کاری کردم همه چشا از خواب پاشدن دورم شد پر*** به جا آدم اینکاره شدم همه دنبال فرمولن میتونم بشمارم آدمارو روی دست اونی که افتاد عقب اخلاقش نبود بچسب بکسم میان باهام تا آخر یکی پیچیدم باز لاغر خودم نمیکنم باور که الان اینجام قلبم میزنه بکسم میان باهام تا آخر یکی پیچیدم باز لاغر خودم نمیکنم باور که الان اینجام حالمم خوبه دست منِ الان وقتم دست منِ دستم چندتا بسته کَشِ نگیراصلا دسته کمش دسته دسته همه میریم سمت مرگ آره خوب باشی یا بد حاجی مگه فرق داره منو میخوان بیله میزه بالاست یه جور میرقصه که نباشه میله نیاز فردام همینه باز نقطه سره خط رولو میپیچم من پشت سره هم بکسم میان باهام تا آخر یکی پیچیدم باز لاغر خودم نمیکنم باور قلبم میزنه که الان اینجام بکسم میان باهام تا آخر یکی پیچیدم باز لاغر خودم نمیکنم باور که الان اینجام حالمم خوبه