جدایی اخر سر ببین چی ساخت از من دیگه حواسم نیست دارن بطریا لخت میشن جات هرشب داره این حس آروم میکشه منو شده فکر داغون لعنتی همش فکر میکنم دیدمت یه جا مثله دژاوو گه دائم این صداها میپیچن تا خود صبح تو کلم اما تو بخواب راحت تو بخواب اگه کله شب و تنهایی راه رفتم و بهت فکر کردم اما تو بخواب راحت تو بخواب اگه این فاصله ها فقط منو مریض و افسرده کردن پس تو بخواب راحت تو بخواب شب بخیر شب بخیر شب بخیر چشماتو ببند شب بخیر شب بخیر شب بخیر چشماتو ببند وایب بد وایب بد وایب بد روزام یکی از یکی گ* تر از سابقن با * خوابیدم بری از یاد من ولی جز تو کسی و نمیخوام تو تختم باشه نه