جوونی لنزاس FIVETAMUSIC

جوونی

زمان آهنگ: 4 دقیقه و 42 ثانیه
تاریخ: خرداد 27، 1397

همهٔ جوونیمُ خواب دیدم همش پبچیدمُ چاقیدم با فکرا دندونارو ساییدم عمری که گذشت *اییدم لحظه ها میرن حرف مارو هیچکس نمیفهمه این لحظه ها رد پا میشن خیلی وقتا میشه ذهنِ پر با یه مشت فکر گنگ بم میدن یه حسه *وه پَ نفله شد رویاها نصفش مرد این پنج سال قصه شد فشار عصبی مثل بمب بود ولش کن بده کُلت چون وقتشه بکشم منه قبلیو بشه نو برد میخواد از زندگی منه بعدی گرمه بره بوکس یه مشت قرص واسه مخی که ذله شد بده شوک تُف کن قرصارو چون حیف عمر این face کِدر و این آتیش رو تن با یه نور باریک تو شب میشه صاف برس به اوج مهمم نیست یه سری همش قضاوتای چرند میکنن به درک نمیفهمن اصلا فقط میزنن زر مفت از یه جا خواستم بد باشم تا شاید این مسیرا هموار شن از یه فهمیدم باس سنگ باشم حرفی نزدم دیگه از احساسم شدم به کل یه گرگ یه طرف روح یه طرف غول توم منم بین پل با یه روح منجمد درونم بود و مضطرب فردا روشنه رفتم بالای برج موندم تا دل صبح هرطوری شد جواب بشه لخت یه حس اومد تو منو بهم گفت دوباره بنویس شعرتو زندگی میده بِت یه نُت لحظه ها میرن حرف مارو هیچکس نمیفهمه این لحظه ها رد پا میشن لحظه ها میرن حرف مارو هیچکس نمیفهمه این لحظه ها رد پا میشن دردامو نکردن لمس نه ترجیح دادن بی تفاوت ازم رد شن از همه اینا خستم ترجیح میدم که ازشون بی تفاوت رد شم من درگیر فردای مبهممو میخوام بسازم فردای روشن تر همه دردامو کشتم من واسه فردای روشن تر همه دردامو کشتم من واسه فردای روشن تر لحظه ها میرن حرف مارو هیچکس نمیفهمه این لحظه ها رد پا میشن لحظه ها میرن حرف مارو هیچکس نمیفهمه این لحظه ها رد پا میشن