پرواز (فت ومیرولی) د.ن.ا FIVETAMUSIC

پرواز (فت ومیرولی)

زمان آهنگ: 6 دقیقه و 31 ثانیه
تاریخ: اسفند 03، 1396

Verse 1 (ASTRONAUT) رسیدم لب پرتگاهُ میبینم ته غمامُ میشینم لب سنگا و ندارم پر پروازُ می بینم خدا رو توی تمام لحظه های پوچ و خالیمُ می کشم بار دردامو از روی نخ به نخای سیگارم از دود توی ریه هام از قهقهه های بیمارم بعد یه پک از وید ناب دیگه باید خاتمه بدم به هر چی سختیه بی بال پروازم میرم به سمت هر چی حق میگه تنهاترین شهر بودم میون فکرا غرق بودم من کل شبُ مست بودم یه شهر و عربده هاش هست تو من از غصه هام مینویسم با سر سبز با لب سرخ از الکل خونم تا آخر صبح از خنجر دوستا تو کمر من از دنیایی که منو تلکه کرد از اشکام که منو هر دفعه کشت عشقم که به من صدمه زدُ این عشق تو اولین مرحله مُرد Chorus 1 (ALIEN & ASTRONAUT) پر پروازم وقتی سوخت چیزی نموند واسم به جز نوری که تو قلبم بود همه آیندم سوخت پر پروازم وقتی سوخت چیزی نموند واسم به جز نوری که تو مغزم بود همه آیندم دود شد Verse 2 (VMIRVLI) گم میشه تویه نگاهِ سردم لا برف های تلخی که چشامو بستن دور میشم از این کابوس ها هر شب رو ‌قرصی که نمی ذاره بخوابم اصلاً پی قدم هاش تو کوچه ها گشتم هنوز صدا اونُ میشنوم از تهِ مغزم هنوز می خوام بمونم پا تمام حرفم می خوام برگردم به همون آدم قبلاً زنجیرِ گذشته می مونه وصلِ تنم حبسمُ دستِشُ نمیشه پس بزنم مثه هرزه ها می ذاره لب رو‌‌ لبم می گیره حسُ میده تباهی پس به رگم نمی دونم صبح ها کنار کی پا میشمُ ثانیه ها چطور دارن جلو چشام می میرن می خوام یکی شم با تیرگیِ آسمونُ سقوطِ یه ستاره تو دل شبُ ببینن مهم نیست الآن کجای نقشم مهم نیست اگه یه جای پرتم اگه شعر هامُ مچاله کردن یا کشتن عشقُ با هر تپشِ قلبم نمی تونم بردارم حتی یه قدمُ تصویرای مبهمُ تار دورِ سرمُ یه ضربه ی سختِ که بغض تو تنمُ میشکنه حالا سرده بدنم تو باتلاقِ لحظه ها دستُ پا زدم بذار پایین برم غرق شمُ فردا به درک این حرفی که میده جون رویِ لبم یه پایانِ تلخِ تو چشم های تَرَم Chorus 2 (ALIEN & ASTRONAUT) پر پروازم وقتی سوخت چیزی نموند واسم به جز نوری که تو قلبم بود همه آیندم سوخت پر پروازم وقتی سوخت چیزی نموند واسم به جز نوری که تو مغزم بود همه آیندم دود شد Bridge (ASTRONAUT) تو نور شو تو شبای بی رنگ و سرد آسمونا دور شو با بالای سوخته به سمت آرزوهات رد شو از تموم مرزای ذهنت روشن کن راه فردای فکرت پی مسیر برگشت نباشُ بشکاف بندی که وصله به جسمت Verse 3 (ALIEN) بالام باز سمت هدف پرواز از مرز تنم جدام از این عالم خاکی باور تو مغزه فقط هرجاییو دیدم بقیه دوییدن پرواز کردم باز همه کوبیدن هر وری رفتم فهمیدم دنیای لعنتی نقشه همش سختی کشیدم رنج کشیدم دست کشیدم حرف شنیدم ولی پرواز آخر راه بود همه راها کج ولی این تا آخرش صاف بود آره من شدم تنهای تنها شروع کردم شکستن مرزای شبامُ گریه کردم من هر دفعه هر جا زندگیم خالی با حسرت و درجا محو شدن همه کلمه هامُ من خالی کردم خودمو تو ورقه هامُ من خودکار شدم و نوشتم فقط دردامو غمامو هر دفعه تا صبح گم شدم توی نوشتن چشم باز کردم دیدم جلو بهشتم خدا دستامو گرفت منو برد تا بینهایتُ وقتی ول کرد دیدم فرشتم رود از سنگا میگذره که زلال میشه باد از خاکا رد میشه که طوفان میده تو بهترینی اینو باس همه جا بگی باید سیمرغ بشی که تا ته راه بری Chorus 3 (ALIEN & ASTRONAUT) پر پروازم وقتی سوخت چیزی نموند واسم به جز نوری که تو قلبم بود همه آیندم سوخت پر پروازم وقتی سوخت چیزی نموند واسم به جز نوری که تو مغزم بود همه آیندم دود شد