وینتر امیر فردوس FIVETAMUSIC

وینتر

تاریخ: بهمن 17، 1396

هزار و یک هزار و دو هزار و سه دارم روزای دلتنیگمو میشمارم ازینجا رفتی و اندازه ی یک عمر به عمرم زندگی کردن بدهکارم زمستونه ولی پنجره ها بازه هنوز داغم اینا از کم حواسی نیست اگه حس می کنم گرماتو هر لحظه چرا شال گردنت رو جا لباسی نیست ادامه ی همه روزای بعد از تو شبای سردمه نزدیک شومینه شبائی که اگه مهتابیم باشه بازم حس می کنم روم برف میشینه نمی دونم چرا سهم من از حرفات همیشه یه سلام خشک و خالی بود برای اینکه تو چیزی بگی شاید تمام جمله های من سوالی بود منم من میهمان هر شبت لولی وش مغموم منم من سنگ تیپاخورده رنجور منم دشنام پست آفرینش نغمه ناجور تو را نادیدن ما غم نباشد که در خیلت به از ما کم نباشد حدیث دوست با دشمن نگویم که هرگز مدعی محرم نباشد نه از رومم نه از زنگم همان بیرنگ بیرنگم حریفا! میزبانا! میهمان سال و ماهت پشت در چون موج می لرزد بیا بگشای در بگشای دلتنگم