رو سر بنه به بالین تنها مرا رها کن ترک من خراب شب گرد مبتلا کن ماییم و موج سودا شب تا به روز تنها خواهی بیا ببخشا خواهی برو جفا کن ای زردروی عاشق تو صبر کن وفا کن تو صبر کن وفا کن خواهی بیا ببخشا خواهی برو جفا کن برو جفا کن گر اژدهاست بر ره عشقی است چون زمرد از برق این زمرد هی دفع اژدها کن دردی است غیر مردن آن را دوا نباشد پس من چگونه گویم کاین درد را دوا کن ای زردروی عاشق تو صبر کن وفا کن تو صبر کن وفا کن خواهی بیا ببخشا خواهی برو جفا کن برو جفا کن