من امروز ، مستِ آوازم ، تو الان غرقِ رؤیایی صدایِ عشق می آید ، شده این خانه شیدایی کنارم باز میشینی برایم قهوه می ریزی کتابِ حافظ و سعدی و یا خود واژه می سازی . تو حسِّ خوبِ آوازی ، تو شوقِ خوبِ پروازی شدی در حنجرم جاری ، شدی , سرگرمِ طنازی جهانم از تو زیبا شد ، وجودم از تو روحانی کویرِ خشکِ احساسم ، شد از تو سبز و بارانی ببین این حسِّ آرامش ، که به دنیایِ من دادی تو بودی با خود آوردی ،تو که سرمست و دل شادی من امشب شاد و سر مستم، تو امشب ، وَه! چه زیبایی تمام خانه ام پُر شد ، از این حسِّ تماشایی . تو حسِّ خوبِ آوازی ، تو شوقِ خوبِ پروازی شدی در حنجرم جاری ، شدی , سرگرمِ طنازی