سفید و مشکی

نه من شبیه تو نه تو شبیه من نه من اسیر تو نه تو حریف من من، پرم از رنگ، من... نمیدونم که داره چی میگذره دور و ورم تو و الکلم، میخوام هر دو رو میدونم این حس واقعی نیست ولی کم میکنه فاصله بین من و تو رو ببین ممکنه خط های قرمز رد کنم هی میگی اخلاقو مِلو تر کنم، اه فکرمو به هم نریز، چیزایی که میزنی تو پیکم نریز کم کم میشه چشمات گرد و مشکی ولوم بده سُر میخورم رو ویو (wave) با کشتی هی تو بیبی، نکن عشقو چرکی کلمه کلمه میگی بی هیچ حس و میلی دست نکش الکی سر تا پامو توی جیبام خبری از کوکین (cocaine) و بیس نیست راست میگی صدا روی نِرو خیلی دوست داری بام بری یه جا دنج ولی بدم میاد... پس سریع تو حرفاتو نکن شبیم هرچه قدر میتونی بازی رو کن، باز میدونم نتیجرو دقیق تا میتونی بازی رو کن، باز میدونم نتیجرو دقیق من پرم از رنگای سفید و مشکی... سفید و مشکی، سفید و مشکی، سفید و مشکی *٣ سفید نور سرخ، میتابه رو بدنت چشمات منو میکشه چون نگات راست میگه دروغ دهنت کلی، بدی، تو وجود منه که هی میخوام بکشم بیرون از خودمو همین باعث جنون منه تو میکنی کاری که دوست دارم بیام تو دام تو به قلبم راهی وصل نیست چون چیزی واقعا تهش نیست حرفی که میزنی چیزی که میگی از خودت نیست اصلا تو ذات تو تیریپی نیست دافی مثلت چند جا دیدم گیر دادی که چرا کار گنگستا میدم اره خشنم یکمی خب اینم یه رنگ از رنگای دیگم نه اصلا باوری ندارن فقط میگذرونن، شبیشون نیستم من از اونا نیستم نه میزونم، ولی خب نمیتونم بگم میخوامت چون قلب اهنی ندارم ببین تنم نیست لباس گشاد و چین طلا اما رپیم ولی تو خودت نیستی دور و ورم نیا سفید و مشکی... سفید و مشکی، سفید و مشکی، سفید و مشکی