با تو هر شب غزلی از دم عشق میسازم بازی برده ی دنیامو به تومیبازم شرط بستم که اگر حکم دلم خال تو شد عقل و دینو و شرفو باز به تو میبازم من جهانو،با غروب چشم تو سوزاندم این بهشتو با نگاه مست تو میبازم باز اگر بر گسل قلب و دلم راه روی به خدا زلزلت الاعرض به ضحی میبازم قسم آیه به آیه که شدم مست تو من که چنان تا به چنین من به تو باز میبازم از سرای ازلی تا به سکوت ابدی هرکه رد شد به دلم ،باز تو من میبازم این غزل باز ببازد که بسازد دل من چون که مجنون توام من به تو میبازم
پیشنهادات