تیر مژگان هایده FIVETAMUSIC

تیر مژگان

زمان آهنگ: 1 دقیقه و 50 ثانیه

با تیر مژگان میزنی با تیر مژگان میزنی تیرم چند؟ تیرم چند ؟ تیرم چند؟ با تیر مژگان میزنی،با تیر مژگان میزنی تیرم چند؟ تیرم چند؟ تیرم چند؟ غم عشقت من را از پای افکند ،پای افکند،پای افکند غم عشقت من را از پای افکند ،پای افکند،پای افکند چرا میزنی میزنی میزنی میزنی یار؟ چرا میکشی میکشی میکشی میکشی یار؟ تو با ناوک مژگان ، تو با ناوک مژگان همه خلق جهان را ،همه پیر وجوان را جانم همه پیر و جوان را تو با ناوک مژگان،تو با ناوک مژگان همه پیر و جوان را،همه پیر و جوان را جانم همه پیر وجوان را ... گر از این منزل ویران بسوی خانه روم دگر آنجا که روم عاقل و فرزانه روم زین سفر گر به سلامت به وطن بازرسم نذر کردم نذر کردم که هم از راه به میخانه روم آشنایان ره عشق گرم خون بخورند ناکسم گر به شکایت سوی بیگانه روم آشنایان ره عشق گرم آشنایان ره عشق گرم خون بخورند ناکسم گر به شکایت سوی بیگانه روم خرم آن روز خرم آن روز که چو حافظ به تولای وزیر سرخوش از میکده با دوست به کاشانه روم سرخوش از میکده با دوست به کاشانه روم نمیدانم نمیخواهم بدانم که ساز کهنه عشقم شکسته نمیخواهم بدانم در نگاهم غروب غربت صحرا نشسته خانه ی عشق من اکنون بی تو رنگ غم گرفته خانه ی عشق من اکنون بی تو رنگ غم گرفته محفل پر شور من از دوریت ماتم گرفته من تورا هر نیمه شب محزون و خاموش با تو چشم مست و غمگین جستجو کردم همچو یک دیوانه ی عاشق به یادت کوچه های آشنا را زیر و رو کردم تا به چشم خویش دیدم هرچه بود از هم گسسته سایه ی سرد جدایی در میان ما نشسته دل مگو با من که او دیوانه ای دیوانه ای بود در میان سینه ام بیگانه ای بیگانه ای بود دل مگو با من که او دیوانه ای دیوانه ای بود در میان سینه ام بیگانه ای بیگانه ای بود مرگ و نفرین ای دل من ای دل بی حاصل من من ز دست او چنین افسانه گشتم از همه خلق جهان بیگانه گشتم خستم دیوانه دل زین بیقراری من ندارم طاقت دیوانه داری خسته ام دیوانه دل زین بیقراری من ندارم طاقت دیوانه داری