نوشتم که از بغض خالی بشم که خون دلم توی خودکار بود درو باز کردم به تنهاییم که پشت در خونه دیوار بود کشیدم تو هرکوچه عکس تورا که این شهر غمگینو عاشق کنم دویدم به سمت زنی که نبود که رو شونه ی باد هق هق کنم کدوم دیو دزدید خواب منو کدوم کوه یخ دستمو سرد کرد کدوم زن به من جرعت عشق داد کدوم گریه آخر منو مرد کرد کدوم چوبه ی دار تو مغزمه که غایم شدن پشت من مشت ها خودم را کجای خودم کشته ام که خونی شده کل انگشت هام تو این روز های بد لعنتی امیدم به رویای عشق هنوز که خورشید پامیشه از خواب مرگ که میریزه دیوار حتما یه روز کدوم دیو دزدید خواب منو کدوم کوه یخ دستمو سرد کرد کدوم زن به من جرعت عشق داد کدوم گریه آخر منو مرد کرد