خونی خاله

هر روز میام تو کوچتون دنبالِ جای پا ی تو تنها قدم‌های منو سنگفرش این پیاده رو میام توی کوچه ی تو کوچه که خالی‌ از توعه اما هنوز توی هواش عطر و خیالی از توعه میام دم خونهٔ‌ تو خونه ای‌ که رفتی‌ از اون در میزنم و میدونم هیچ‌کسی نیست تو خونتون رو پله‌های خونتون با خوش خیالی میشینم پشتِ درِ بسته این خونهٔ‌ خالی‌ میشینم رو پله‌های خونتون میرم تو فکر اون روزا یادم میاد کنارِ تو چه خوب بودن گذشته ها دلم میگه یه روزی باز میای کنارِ پنجره خوب میدونی‌ که عاشقت پشتِ درِ منتظره خبر داری تو ی حیاط گلای باغچه خشکیدن پروانه‌ها پر زدن و کبوترا پر کشیدن خبر داری که بعدِ تو به روزِ من چی‌ اومده؟ شاید بهت گفته کسی‌ این روزا حال من بده خبر داری همه میگن بعدِ تو دیوونه شدم با بیکسی همسایه و با غصه همخونه شدم رو پله‌های خونتون با خوش خیالی میشینم پشتِ درِ بسته این خونهٔ‌ خالی‌ میشینم رو پله‌های خونتون میرم تو فکر اون روزا یادم میاد کنارِ تو چه خوب بودن گذشته ها یه شاخه گل برای تو به یادِ عشقِ اون‌روزا یه مشت خاک برای من با یادی از گذشته‌ها...