تو جای من نیستی

تو جای من نیستی واسه من عِشقِ تو عادت نیست دل بُریدن از تو راحت نیست تو جایِ من نیستی واسه موندنِت تو این خونه اِشتیاقِت بی نهایت نیست تو جای من نیستی پایِ حرفایِ من نیستی از این اِحساسی که داغونِ هیشکی جز خودم نمیدونه ما باهم زندگی کردیم تو لحظه های خواب و بیداری ما باهم زندگی کردیم چرا حالا تنهام میزاری ما باهم زندگی کردیم تو روزایِ شادی و غصّه حالا نِگام میکنی و میگی که دیگه عاشقی بسه ؛ که دیگه عاشقی بسه کارِ سختی نیست مِثلِ تو بودن ویرون کردن آسونِ منو میشکونی ؛ ولی تو قلبم عِشقِ تو آباد میمونه کارِ سختی نیست ؛ جایِ تو بودن جایِ آدمی که بی رحمِ من دارم از هم میپاشم ولی اون اصلا" نمیفهمه