پشت بخار شیشه ماشین کسی نیست میشه همو مثل دو تا آدم بغل کرد هیچ عابری مارو نمی بینه عزیزم هر عقده ای رو میشه با یک بوسه حل کرد وا کن موهاتو پخش شه عطر تو ماشین انگار نامرئی شدیم از پشت شیشه کولاکه بیرون زود ها کن توی دستام داغی خودت، ژاکت تنت کردی که چی شه؟ اینجا تو سلول خصوصی من و تو از تو درا بسته ست تا آزاد باشیم هر جا در زندون در آزاد راهه باید تو آزادی پر استعداد باشیم آغوش یعنی از حرارت گر گرفتن حتی تو شبهایی که ماشین سرد باشه انقدر باید توی آغوشم بمونی تا این محیط با تن ما همدما شه هر جا سرانگشتات موهاتو درو کرد یک مزرعه احساس تو ماشین جا شد این رقص ناخونای رنگی لای موهات رنگی تر از رقصیدن پروانه ها شد اینجا میون کوچه های شهر قطبی آغوش تو یک سرزمین گرمسیره هیچ عابری ما رو نمی بینه عزیزم ای کاش این حالو کسی از ما نگیره