دلواپسی (فت بهنام سی)

یه روزی رفتی از پیشم گفتی که عاشق نمیشم حالا دیگه نمیتونی برگردی عکسامونو پاره کردی تو منو بیچاره کردی نفهمیدی که چه خطایی کردی دل دیوونه ی منو به بازی گرفته بودی تو اوج سختیا رفتی از پیشم شبو اشکای پنهونی حالا دیگه به آسونی از تو و از عشق تو رد میشم آخه چرا بی خبر رفتی از پیشم حالا هی ببار دل بی کس من دیگه هیچکسی نیست دلواپس من حالا هی ببار دل بی کس من دیگه هیچ کسی نیست دلواپس من دیدی چی شد آخر خوشیهامون آخرش تو بغل یکی دیگه شدی آروم دیدی چی شد آخر تعصبامون کثیف شد زندگی هردوتامون حرف یکی دو روز نیست حرف یه عمر جداییه قسم به همون خدایی که تو رو به من داد یدفعه گرفتش بازم شکر که اون رسید به عشقشو من هنوز تو اون روزا موندم ولت کردن همه ولی من کنارت موندم برام سخته خدایی که ندونم الان حتی کجایی من منی که همه جوره زدم قید همه رو تا کنارم بمونه ولی کنار من خیلیا تو دلش بودن باشه حساب منوتو واسه بعد بمونه حالا هی ببار دل بی کس من دیگه هیچکسی نیست دلواپس من حالا هی ببار دل بی کس من دیگه هیچ کسی نیست دلواپس من گفتی فقط یبار منو میفهمیدی گفتم دوست دارم ولی میخندیدی کاشکی فقط یبار پیش اونم میگفتی که بهترین روزاتو با من دیدی کاشکی فقط یبار فقط یبار میدیدمت کاشکی میدونستم یه روزی ازم میگیرنت کاشکی از اون اول خیلی چیزا کاش میشد شاید نباید رومون به هم باز می شد دورانی که همه میزدی تو خط شوخی من که پا به پات اومدم تو خسته بودی هه ، به دلش نشسته بودی کاش فقط دلمو شکسته بودی ولی نه خیلی بهم بدهکاری حالا که از من گذشتیو اونو داری بگو بینم وقتی که با اون جایی میری چشم به یکی دیگه داری