قصه گوی پیر شهرم بگذر آرام از کنارم در برم منشین برایت قصه ی دیگر ندارم قصه هایم مرده در من دیگر از افسانه سیرم بر مزار قصه هایم مینشینم تا بمیرم روزگاری آمدی تا در کنار من بمانی کز بر من میگریزد عشق و رویای جوانی آمدی تا بار دیگر جان بگیرد غصه هایم این زمان افسرده جانی بی پناهم ای گنه کرده برو من بی گناهم قصه گوی پیر شهرم بگذر آرام از کنارم در برم منشین برایت قصه ی دیگر ندارم قصه هایم مرده در من دیگر از افسانه سیرم بر مزار قصه هایم مینشینم تا بمیرم
پیشنهادات