وصیت نامه امیر FIVETAMUSIC

وصیت نامه

زمان آهنگ: 5 دقیقه و 36 ثانیه
تاریخ: مرداد 14، 1393

اینترو شب است ، ترس در تمام شهر رخنه کرده ، از این سیاهی هیچ هراسم نیست ، سیاهی با من است ، در تمامی پلک هایم حتی در روز ، در تمام قدم هایم زیر نور ، پا به پایم می آید ، گویی خود من است ، در بلندای آسمان و اعماق دریا ، وقتی ماه سینه سپر می کند و خورشید می میرد ، ابر سرکش روشنایی را از ماه می گیرد ، گویند بالاتر از سیاهی رنگی نیست ، مرگ سفید سیاهی را در بر می گیرد ورس 1 به نام حق که خورده شد ، به نام تاریکی ، ترسوهای پُشت گود به نام داور ، که فکر می کردیم عادله به نام مرجع حرفِ چرت ، مغز پوکو جاهلش ، به نام شعر اونی که یادشه اصلش چیه ، هدفشو سفت چسبیده عزمشو جزم ، کرد ، بعد ، گفت به سمتش میره به نام خدا اون که همیشه هست ، رفیق عیسی ، موسی ، محمد رفیق من رفیق نئشه ، رفیق مست ، شریک خنده ، طبیب درد ، حتی حرف تلخ ، امید خط فتح جنگ اهورا مزدا ، الله ، لرد پدر ، حس برتر ، خدای باد و آتیش اونایی که توی قصه هستن هر کی به طریقی باش آشناست ، پولدار ، فقیر ، حتی قاتلی که توی بازداشگاست نه کار به دینت ، نه ایمان ، نه عقیدت دارم تا اینجا هرچی شنیدی سر فصل یه وصیت نامه است بشین که وصیت دارم ورس 2 این آخرین ورقِ زیر دستم امیرم ، به خودم اعتماد دارم حرفام ، به گوش اهلش میرسن ، پس اگه گاهی بد بودم ، مگه حس میشه کمبودم ، اگه مغرورم ، یا سگ بودم من زخمیه سر صورتم ، همش از رو اعتماد اشتباه آدمای دورمه مَرد به هرکی که دست دوستی دادیم رگو با ژیلت دو لبه زد مارو دو دَرِ کرد و خوردم به سنگ ، خیلی وقته چیزی حس نمی کنم گوش بده ، شاید بتونی بفهمی این وصیت یه مُرده است پسر ، از من به تو هر چیزی مُزدی داره تو دنیا ، هرچی گُل میکاری تو رویات ، میشه علف هرز مشکلات شروع میشن هر صبح باز ، باز میشی درگیر بحران همه گُمرات میکنن ، تو مسیر هدف سخت معلم خوبیه سختی ، یاد میده بهت ، سخت بودنو جلو دشمنا سد بودنو ، نفرت ، دل سنگ بودنو یاد میده ، فرق بین فقرو زرقو برقو روزای تلخو شیرین هر عمر واسه چیزی که میخوای جنگو لبخند ، در اعزای طعم تلخ الکل جرمه حرفه حقو ، چیزی که به ما نرسیدو سگ خورد اینا حرفای منه ، دوازده تا دیگه هست تو آلبوم ، حال نمیکنی رد کن ولی ؛ خطای آخره ورقه ، ترس از این که پا نده کلمه ، راه نره قلمه روی خط تک تک حرفام بو بِدن ، بوی ترس ، بوی مرگ ، بوی حسرت نیست اصلا توی مغزم ، می نویسم تا میتپه قلبم تمام داراییم رپمه ، اینم مجانی میدم بفهم مَرد جای ما هرکی بود ، زیر فشار مافیا بازی و جو رپ تلف میشد غرور ترک می خورد ، هدف می مُرد حکم ما ، شد سکوت ، سکوت ، سکوت ، هرچی شد یه چیزایی شنیدی اما ندیدی روزای برفیشو ، نه من حُکمو میشکنم ، فریاد میزنم زنده ام اگه دنیا امتحانم باشه لغش ، بذار بیست ندن بهم من که جز صدام ، چیزی نمیمونه بعد مرگم یاد کن از من بگو بخیر ، یاد رفیقی که تمام عمرو راه و برعکس رفت چاله ها رو پر کرد ، که نزارم حتی پام و غلط من اوترو و اینجا ایستگاه آخر است برای من ، برای تو ، برای شعر و حتی برای عمر