قهوه

مگه منو میشناسی؟ اینطوری؛بیخودوبی جهت ازم دل خوری! باژست با کلاس قهوه میخوری،بگو چیه؟ حرص چیو میخوری؟ کل روز میشینی روبه روی من،دوستداری یه چی بگی یا بهت بگم؟ میدونی اصلا تورو نمیبینم؟پس دیگه چرا نگات قفل روی من؟ تو فکرت هستی با من ، همش می افتی یادم؛توشبائی که بیداری؛ منم که خواب خوابم،تو رویات روبه روم میشینی و روز به روز... توهمات بیشتر میشن تا آخرش یه روز!!! درگیره من و فکر من و قهوه ای میشی... از خودت زده با همه بدو بدتر میشی... خسته نمیشی چرا؟ برو یه جا دیگه بشین آخه اینهمه جا. من اینجا دنبال خلوتم ؛ رو مخم قدم نزن نمیخوری به ما، خیلی وقتا شده میام پشت بهت میشینم کریه هاتو از توی آیینه میبینم؛نمیدونم کجا؟ خسته میشی؟ انگاری سینماست ،،،هر روز فیلمتو میبینم. خسته شدم،بس کن دیگه،عجب حالی داری،با کی حرف میزنی؟کاری باری نداری؟ اینجوری نشستی؟انگاری گاهی یادت میره اصلا تو کجائی؟فکره چیو داری؟ ها؟ بدون اصلا شبیهت نیستم یه آدم خاص همش تو ریسکم ؛البته که همرو بردم چون با تو وامثال تو بر نخوردم تو فکرت هستی با من ، همش می افتی یادم؛توشبائی که بیداری؛ منم که خواب خوابم،تو رویات روبه روم میشینی و روز به روز... توهمات بیشتر میشن تا آخرش یه روز!!! دوسته من ،دشمنم من بدم مغرور منم ؛ فکر نکن خوب بشم ؛این منم من هومنم.