من و از این نبودنت نترسون من و ببر به کوچه های بارون به خاطر غرور هر دوتامون روزهای سخت و بر نگردون یه حسرت که تا عبد باهامه روزهای و که با تو سر نکردم تحمل نبودنت عذابه کاشکی میشد که بی تو بر نگردم برو ولی مراقب خودت باش مراقب دلی که عاشقم بود غمم یه تکیه گاه ساده می خواست یه شونه ای که وقت گریه کم بود برام سخته که یادت نیست یه روز این راه و با هم شروع کردیم تو یادت نیست چه چیزهای و با هم ارزو کردیم برام سخته به این زودی فراموشی رو یادت داده تنهایی ولی هر جا بری باز هم شبهایی که دلم میگیره اینجایی برو ولی مراقب خودت باش مراقب دلی که عاشقم بود غمم یه تکیه گاه ساده می خواست یه شونه ای که وقت گریه کم بود ...