کمپ

حال و هوام خوش نیست ، تو ترکِ دستاتم کابوس دوریته ، تعبیر این ماتم دورت همه خوبن ، عالی ترم میشه پشتت بدونِ من ، خالی ترم میشه بینِ جنون و عشق ، یک خطِ بی رحمی دردی که من دارم ، هیچ وقت نمی فهمی بارونِ پاییزی ، برگای تو راهم اینجا بساطی نیست ، دنبالِ یک آه َم تو با چه حقی ، تو با کدوم دلیل ، دستای بستم و ، آزاد کردی تو اوجِ بی کسی ، یارم شدی ولی ، تو نیمه های راه ، بیداد کردی تو این سکوتِ من ، دردای شب شکن ، ساکت نشستم و ، فریاد کردی تو کمپِ پاییزم ، اشکی نمیریزم ، این مردِ بی کس و ، معتاد کردی گاهی به این فکرم ، شاید فرشته بود اما چرا عشق و ، شوخی گرفته بود رفتی و می دونم ، هیچ کس پناهت نیست زوده که برگردی ، داغی حواست نیست تو با چه حقی ، تو با کدوم دلیل ، دستای بستم و ، آزاد کردی تو اوجِ بی کسی ، یارم شدی ولی ، تو نیمه های راه ، بیداد کردی تو این سکوتِ من ، دردای شب شکن ،ساکت نشستم و ، فریاد کردی تو کمپِ پاییزم ، اشکی نمیریزم ، این مردِ بی کس و ، معتاد کردی