اسفند دل کندن اسفند خاموشی بعد تو این ماهی زد به فراموشی از ساعتا جا موند تاریخشو گم کرد بعد تو روزاشو تنهاییاش پرکرد اسفندی که حتی تو یخ زد بی برفی تلخن همه حرفام غرقم تو بی حرفی خاطره هامون با هم چه زود ناپدید شد چه زود دستاتو گم کردم ببین دردم شدید شد من راضیم هنوزم چون خنده رو لباته چون می دونم بعد من با یکی هستیو خوشی تو لحظه هاته اسفند همیشگی شد رفتی تو خاطراتم نشد بگم بمونی ولی همیشه عاشق خنده هاتم اسفند دل کندن اسفند خاموشی بعد تو این ماهی زد به فراموشی*