تو چیزی از این زن نمیدونی این زن که دنیاشو واست داده دستاشو از دستام جدا کرده حالا به پاهای تو افتاده تو چیزی از این زن نمیدونی این زن پر بغضه پر درده بین تموم مردای دنیا آغوششو واسه تو وا کرده من حال این روزاشو می فهمم هر شب داره خوابت رو میبینه حس میکنه بی تو نمیتونه به زندگی بی تو بدبینه هر روز تنهاتر میشه با تو چون پای دلتنگیش نمی مونی این چندمین باره بهت میگم تو چیزی از این زن نمیدونی...