من همنام (فت حمید ادب) ابیرام FIVETAMUSIC

من همنام (فت حمید ادب)

زمان آهنگ: 3 دقیقه و 43 ثانیه
تاریخ: آذر 18، 1392

[ ابیرام ] من منم تو دنیای ِ خودم گمم هنوز همون که از بدی تنش کبود هرچی کشید بازم کمش نبود خوشبختیآ اصلا قد ِ تنش نبود آره همون ... همون که قسم خورد به روح ِ مادرش نه نامرد شه و نه لاشخور تهش همون که ساده بود باورش یه عمر سوخت و چی شد آخرش؟! شد یه کس که دلش پر از حسرت واسه خوشبختی هم به هر در زد ولی نشد نه خوشبختی بودش پشت ِ در هرکی َم رسید از خودش گشنه تر خورد به پستش زندگی خوب این بوده حسنش طرف عزیز میشه هروقت که موردش آره عزیز همه حرفهایی که بود درد ِ من مزش کن تو هم طعمش تلخ ِ نه؟! [ حمید آداب ] من همونی َم که بودم به ته ِ قصه رسیدم هرکسی هم نفسم شد جز بدی چیزی ندیدم نه یه عاشق نه یه عابد.نه یه همراهی که باشه دلخوشم کنه به روزی که شاید دردی نباشه [ ابیرام ] چیه ... ؟! و هم باختی زندگی تورو به باد دادی یا که بواسه زنده بودن به هرکاری تن دادی یا که شنوده ای فقط قصه دوست داری یا که تو هم مث ِ منی خشتی زیر ِ پوست داری ما که همه جوره بوده وایستادیم فقط نفهمیدیم خوشی هارو به کی پاس دادیم نه که بگیم یه جورایی اخلاق ِ خاص داریم نه انقدر خوب موندیم بتونیم تو راه ِ.راست بریم یاد گرفتیم تن به آب ندیم واسه کسی که نفس نداد بهش کام ندیم خام نشیم با حرف ِ رفیقا آخه سلام ِ.گرگ هیچوقت بی طمع نیست آره رفیق وجود ی من پر از درد ِ بدبختیا یه عمر دوره ام کرده که روزی صدبار میگم همینه تقدیر که چه آرزوهایی همه تو سینه گندید [ حمید آداب ] من همونی َم که بودم به ته ِ قصه رسیدم هرکسی هم نفسم شد جز بدی چیزی ندیدم نه یه عاشق نه یه عابد نه یه همراهی که باشه دلخوشم کنه به روزی که شاید دردی نباشه [ ابیرام ] مگه درخت ِ آرزوهارو کم دادیم کود بش؟! غروری بود مگه ما نکنیم خردش شنونده نباش فقط یکم خوب فکر بکنی به حرفام میکنه خردت نه میدونی اعتقاد به نصیحت ندارم نه اینجام با حرفام ادای ِ کسی رو درآرم نه که بگم یه جورایی منم از شما سوائم اگه راستشو بخوای منم مث ِ تو خرابم همه میگن که زیرزمینی َم فک کنید که بدم قید ِ خوب بودن و خیلی وقت ِ که من زدم انتخابم ِ پی ِ شَم مالیدم به تنم ولی امثال ِ تو حساب نمیکنم به یه ورم نه که بگیم بزرگیم و ادعایی داریم شبا واسه خوابم لنگ ِ دوتا قرص ِ خوابیم ولی دنیام نمیچرخه کمر به پایین اینجاست که میبینی باهم یه فرقی داریم من یه حس ِ سردرگمم خستم از خودم از مردمم از آدمایی که بودن و هرچند دورم که کاری کردن که الان از نفرت پرم