توی جاده های تکرار قطره های تند رگبار میزنه رو تنه سنگی که دلش گمشده انگار واسه پرواز دوباره رفتن یه قلب پاره اوج ویرونیه منو که غرور ازم میباره تو زدی یه زخم عمقی پا گذاشتی رو قلبی دنبالت دارم میگردم گم شدی نموندی رفتی منم و تنهایی و غم غصه و حسرت و ماتم حیف دل اینجا بمیره توی پچ پچ های مبهم توی جاده های تکرار قطره های تند رگبار میزنه رو تنه سنگی که دلش گمشده انگار دارم احساس رهایی حس خوب آشنایی کسی دستامو گرفته لحظه های انتهایی