جوونی حامد فرد & نوید باقری FIVETAMUSIC

جوونی

زمان آهنگ: 4 دقیقه و 30 ثانیه
تاریخ: مهر 21، 1392

[ حامد فرد ] یه قصه حامل ِ درد امیدی راه بده مرگ یه حس ِ قابل ِ درک تو دیدی حامد فرد ... تو دیدی حامد فرد که واسه جوونی دیرشد تو دیدی میشه حتی تویه جوونی پیر شد تو حوادث ِ روزنامه ها حتما شنیدی جوونی که خیلی وقته از جوونی سیر شد تو دیدی آث و پاسی رو که هر صبح اسیر ِ هی ورزش میدن جوونی همچون خمیره همچون پیر ِ مردی با کمری و پشتی ست خمیده همچون تخته نردی که هیچوقت جفت 6 ندیده تو دیدی حامد جوونی که بیشماره غمش این جوونی شطرنجی ِ که کیش و مات ِ تهش جوونی که روش ناامیدی در بست سواره پل ِپشت سرش ریخته راه ِ برگشت نداره همچون دو خط ِ موازی بر نقش و ته ِ سیگار همچون دو سیبی که سوخته به حد ِ طعم ِ ذغال همچون قهوه ای که تو فنجون نقش نمیبنده همون فالی که دروغه و بخت نمی چرخه تو دیدی جوونی که اهل ِ قمار و شوخی نیست نه اهل مواده. اون فقط خمار ِ موسیقی.ست چه شبایی که سیگار.به لب بیدار نشسته چه روزایی که تو خیابون گیتار به دست ِ [ نوید باقری ] یه جوونی که دوست داشت راستش و بگه همه درا به روش بسته شده دیگه ای خدا میخواست وصل ِ تو بشه ولی حالا دیگه مرگش دست ِ خودشه ولی جوون تو هم گاهی پاشو تو بن بست شاید یه راهی واشد یه صدایی میگه ناامیدی تعطیل.و بدون هست .یه خدایی با تو [ حامد فرد ] تو دیدی حامد فرد که خمار موسیقی ست اون جوونی که حتی فکر دلار و پولی نیست اون جوونی که مادرش هم نداره قبولش عقده هایی که آخرشب سوار ِ درونش میشن و بیداری که بود مسبب هر خواب ربایی خیام و قرص مسکن اعصاب یه صدایی که بهش می گفت هر صبح بر بادی یه تور خالی بی ثمر همچون صیادی همچون صیادی که منتظر صید ماهی نشست و چوب ِ ماهیگیری که اتفاقی شکست ببین راه ِ جوونی پر پیچ و خمه آره مثه مار آرومه ولی نیش و سم داره همچون بیماری که بهش دادن اشتباهی خون همچون عاشقی که داد واسه عشق ِ واقعی جون یه حسی تو دلم میگه قانونا رو بشکن و با گام ِ پایین فریاد بزن اجتماعی خون ببین ما هم جوونیم بکن دو ماهی با ما سر خیام و تجربه و رباعی تا آخر. جوون به نام خدا از هر دعایی بالاتر معنا میده و بدون که هست خدایی بالا سر جوون بدون کمک هر بنده پاشو آره بدون اوستا کریم هوای بنده هاشو داره بدون که گوش دادن به هر حرفی نمی صرفه رادیو زندگی رو موج ِ.منفی نمی چرخه [ نوید باقری ] یه جوونی که دوست داشت راستش و بگه همه درا به روش بسته شده دیگه ای خدا میخواست وصل ِ تو بشه ولی حالا دیگه مرگش دست ِ خودشه ولی جوون تو هم گاهی پاشو تو بن بست شاید یه راهی واشد یه صدایی میگه ناامیدی تعطیل و بدون هست یه خدایی با تو