و باز تابستون ، و باز اینجایی و باز رو ابرا ، تا صبح بیداری و باز رنگی تر ، خیابونا میشن و میرقصن آدمها ، با همزاده تو سینم هرسال تابستون ، ما غرق احساسیم دیوونه تر میشیم ، تا پای هم وایسیم هرسال تابستون ، درگیر هم میشیم ما به هم بیشتر از هر وقت ، نزدیک تر میشیم میگی من دلیلِ شادیاتم منم عاشقِ همین دیوونه بازیاتم صدا قچ قچِ یخ ، زیر دندوون مثلِ دانش آموزای تعطیل شاد و خندوون خاطراتِ بدِ پاییز کامل انگار از یادم میرن با قدمها تو بامِ تهران آره باز با من اینجایی ، مثل ما هیجا نیست قول بده میمونی ، اصرارم بیجا نیست چون که تو نباشی تو جداشی پوچ و دردم اتوبانای قلبمو عینِ کوچه کردم اما پا به پام آواز بخونی حرف نداره حتی ممکنه تو شهریورم برف بباره وقتی که دور از لحظه هامی ، امتحانای خردادی وقتی که بینِ دستامی ، خورشیدِ ظهرِ مردادی هرسال تابستون ، ما غرق احساسیم دیوونه تر میشیم ، تا پای هم وایسیم هر سال تابستون ، درگیرِ هم میشیم ما به هم بیشتر از هر وقت ، نزدیک تر میشیم باز با من اینجایی ، با من اینجایی تو باز با من اینجایی ، با من اینجایی تو باز با من اینجایی ، با من اینجایی تو باز با من اینجایی باز با من اینجایی ، با من اینجایی تو باز با من اینجایی ، با من اینجایی تو باز با من اینجایی ، با من اینجایی تو باز با من اینجایی
پیشنهادات
