جغرافیای فاک! منظومه‌ی ستم! جر خورده خاطره از بس که یادتم از بس که خوشگلین اوم توی ذات‌تون تف توی بالکن و مرگ بر حیاط‌تون بابات نمی‌دونه؛ بابام در اومده چشات، لبات، صدات، چقد ضرر زده بابات نمی دونه: مراتبِ تو رو عواقبِ تو رو جوانبِ تو رو بابات نمی‌دونه؛ این شهر تو دستشه این شهر به اسمِ تو، الانه بسته شه یا اَیُّهَا البَلا! یا مَجمَعُ الخَفَن! کالکشنِ هوس، برس به دادِ من اینجا دویست و شیش، سر می‌بُرن برات ما که پیاده‌ایم [قاتیِ قازورات] وقتی که را می‌ری، یه ایل به ... می‌رن مین می‌کاری و خلق جفت جفت هوا می‌رن مانتوی تازه‌ت و اینقد تنت نکن با لاک و روسری، کفشات و سِت نکن تیپ می‌زنی که چی؟ بیشتر به ... بِرن این طفلیا فقط یه عده عابرن یا اَیُّهَا البَلا! یا مَجمَعُ الخَفَن! کالکشنِ هوس، برس به دادِ من این عکسِ آخری‌ت، شبام و کف زده رابین هودِ نگات، باز به هدف زده ام‌پی‌تیری شدم، ام‌پی‌تیریِ آخ! از بس که نیستی و خالیه این اُتاخ! از بس که نیستی و تو گریه ساکنم برفک نشون می‌دم، تعطیله آنتنم!
پیشنهادات
