اجاق شامایزاده FIVETAMUSIC

اجاق

تاریخ: اسفند 08، 1390

غریب و گنگ و بی فریاد اجاقی سرد و خاموشم نفسهام سرد و یخ بسته زمستون تو اغوشم یه روز تو سینه ی سردم هزاران شعله برپا بود تنم فانوس شب سوز شبای سرد یلدا بود یه شب بادی غریب اومد تا صبح بارون به من بارید نمیشد باورم اما چشمام خآموشیمو میدید منو خاموش کرد بارون میبرد خاکسترامو باد چشام در انتظار اشک لبام در حسرت فریاد حالا خالیتر از خالی ،اجاقی سرد و خاموشم نفسهام سرد و یخ بسته ،زمستون تو اغوشم اجاق خالی و خاموش مثل یه قلب بی خونه یکی با دست آفتابیش تو رگهام خون میجوشونه میدونم شعله ور میشم میسووزونم زمستونو میگیرم با سر انگشتم همه نبضای لرزونو