افسانه بابک جهانبخش FIVETAMUSIC

افسانه

تاریخ: خرداد 17، 1390

بدعادت کردی چشمامو ، از اون وقتی که اینجایی تو با آرامش چشمات ، با این لبخندِ رویایی همه حرفام ، همه شعرام ، بی تو تصویری از دردن چشات معیارِ زیبایی رو تو قلبم عوض کردن کسی مثل منه عاشق به احساس تو مومن نیست می خوام افسانه شم با تو ، میدونم غیر ممکن نیست تو رو از وقتی که دیدم چشامو رو همه بستم همه عالم می دونن که به چشمای ِ تو وابسته م دیگه قلبم با آهنگ ِ نفس های تو مانوسه تو که می خندی انگاری ، منو ، خوشبختی می بوسه بدعادت کردی چشمامو ، ته ِ این قصه پیدا نیست! تو انقد خوبی که جز تو ، به چشمم هیچی زیبا نیست واسه تو من کمم ، آره ، تو حقت بیشتر از ایناست ولی زیبایی ِ مهتاب توی ِ نگاهِ شب پیداست آره تو از چشام خوندی چقد از دلهره خسته م اگه آرامشی دارم ، اونو مدیونِ تو هستم