آخره جاده

تنها و غمگین خسته با پای پیاده خودم رو دارم میبینم آخر جاده نمی دونم زندهام یا جون سپرده نمی‌ دونم دل من باخته یا برده وقتی این مسیر سخت و طی میکردم فکر می‌‌کردم بی‌ هدف دارم می‌گردم هی میگفتم آخر قصه چی میشه برنده ی این بازی عاقبت کی‌ می‌شه هر طرف که پا گذاشتم اشتباه بود ای دریغا که درست هم اشتباه بود دردو دیدم ولی درمون و ندیدم عاشق و معشوق زیاد دیدم و مجنون و ندیدم اگه دل از سختی راه خبر داشت بی درنگ پا توی این دنیا نمیذاشت چه کنم نفهمیدم مقصد کدومه چی درسته چی غلط چی آرزومه هر طرف که پا گذاشتم اشتباه بود ای دریغا که درست هم اشتباه بود دردو دیدم ولی درمون و ندیدم عاشق و معشوق زیاد دیدم و مجنون و ندیدم چند قدم مونده فقط تا جون سپردن آخرین دقیقه‌های قبل مردن این دم آخر میخوام فقط بخندم به خودم به سرنوشت به هرچه کردم به همه روزا که بی خود جون میکندم به شبی که زیر بارون گریه کردم به همون لحظه که از دنیا بریدم آرزویی که به گردش نرسیدم