

بمون بیگانه ای تازه رسیده تو که اسم منو از من گرفتی بجز رفتن کلامی هم نگفتی تو فصل بودن و آسودن من تنم قربونی تیر نگات شد تموم هستی و جونم فدات شد هوای دره ها بود صدای بره ها بود توی خواب خوش من چرا بر هم زدی آرامش من چرا بر هم زدی آرامش من شفابخش من این زندگی رو ببخشا بر من همینه از تو تنها خواهش من همینه از تو تنها خواهش من ای فاتح ای مغرور ای پیک شهر نور تو که وابسته و آزاده اون آسمونی می دونم که نمی تونی نمی تونی بمونی من اینجا می مونم با گلها می خونم که من هم بومی و هم لهجه این آب و خاکم اگه آلوده عشقم ولی معصوم و پاکم هوای دره ها بود صدای بره ها بود توی خواب خوش من چرا بر هم زدی آرامش من چرا بر هم زدی آرامش من