کشتی زورقی مارتیک FIVETAMUSIC

کشتی زورقی

زمان آهنگ: 4 دقیقه و 1 ثانیه

دستامون لاغر و بی رمق،کشتی می ساختیم از زرورق کشتی زرورقی طعمه ی بارون نمی شد قلبای عروسکی تو سینه ویرون نمی شد شبا تو دست پدر یه آسمون خواب می دیدیم لالاییش معجزه بود وقتی که بی خواب می شدیم روزای رفته رو باید از ته دل داد کشید با یه آبنبات می شد مزه ی دنیا رو چشید ناخدای کشتی زرورقی شکل پدر بود توی خواب حس غرق کردن خورشید برامون چقد قشنگ بود روی آب ماهیای رنگی نزدیک سحر مهمونی نور می دادن اونا مهربون بودن،تو آب شور حرفای شیرین می زدن کشتی زرورقی تو داغ خورشید نمی سوخت ناخدا شادیمونو به زندگیش نمی فروخت سایه ی دستای اون خورشیدو بی اثر می کرد تنش مث باده بود،خوابو پر از سفر می کرد یه شب از همون شبا که آسمون گریه می خواد کشتی رو ساختیم و منتظر نشستیم که بیاد اون شب اما زیر گنبد کبود نفسای گرم لالایی نبود اون شب اما زیر گنبد کبود نفسای گرم لالایی نبود آسمون خوابمون وقتی که بی ستاره شد کشتی زرورقی تو دریا پاره پاره شد روزای رفته رو باید از ته دل داد کشید با یه آبنبات می شد مزه ی دنیا رو چشید روزای رفته رو باید از ته دل داد کشید با یه آبنبات می شد مزه ی دنیا رو چشید روزای رفته رو باید از ته دل داد کشید با یه آبنبات می شد مزه ی دنیا رو چشید