دلخوشی (فت بیگرز) هو۳ین FIVETAMUSIC

دلخوشی (فت بیگرز)

زمان آهنگ: 4 دقیقه و 4 ثانیه
تاریخ: اسفند 29، 1391

ورس ۱ : کفیتو بپوشو لباس تن کن / می‌خوام ببرمت جایی‌ ک ماجراست چند دور بزنی‌ ببینی‌ چند چنده شهر / تا بعد بشی‌ من یه نمه پرکند تر من ، همون ک خوش بود یه وقتی‌ / سر حال و سنگ سفت بود می‌فهمی همچی‌ پیچید روی همین حساب / روزشم مس همه حتا روز تحویل سال همیشه متنا بلند بود مشتی‌ / رفیق هر نوعش با هر نوعی گشتیم و دیدیم ک تش باز زخمی تنهاییم / ولی‌ خو خوش گذشت یه وقتهایی غصّه که مال قصه هاس / ما خوشیم همهجوره رو زمین با چشم باز همین دلیل شادی مارو میده / ک سادترش میشه یه گرگه بارون دیده ورس ۲ : تمام طول روزتو میکنی‌ تخمی سپری / فکر چیزی ک باختی ببری او مغزتو میگاد مس سگ پشیمونی / تو گفته بودی که راه سختو میتونی‌ اما بعد دیدی تویی‌ و کمی‌ مایه تو‌ جیب / به جایی‌ نمیرسی با این قدمای کوچیک این زندگی‌ گفت ۲ چیزو یاد پس بگیر / امید بده بجاش بیلاخ پس بگیر یاد میگیری ک ناشتا نرینی / جاهایی‌ میری ک یه موقع آشنا نبینی نه حسشو داری نه حال فک زدن / تو‌ خودت گیج میشی‌ دیگه آره مثلا حرفات همیشه بوی غم میده / تو‌ اینه هم تصویر دیگه گندیده هنو بالا سرت گرماشو داری / راستی‌ دل خوشیاشو سیری چند میدی ورس ۳ گرگ باش ، مس من / مس ببر مس جغد تو‌ پرسه‌های شهر / مس سنگ تو‌ لحظه‌های سخت تو‌ عرصه های تنگ نعرتو بذار تو‌ بارون‌ / بشکون رد شو حتی قانونو دل نبند ک تش تلخیه / میشی‌ مس من نفس تخلیه با دستات ، همیشه خسته رو تنت / رو زخماتم نمک وابسته بودن ترجیح میدی جای اینکه نقش بچینی / واسه بعد زندگیتو توی لحظه ببینی‌ می‌شه شب می‌شه روز می‌شه فردا / تو می‌خواستی نهرو کنی‌ دریا ‌هه شودی شبی‌ مردمت / ببین تو‌ رویا همیشه حقیقت گمه