....نمیدونم کجا میری تو این رگبار پاییزی ...نمیگی خاطراتمو چجوری دور میریزی ....نگاهم کن بغض چشمامو دارم میمیرم از سردی ...برای اخرین بارم ازت میخوام برگردی ...منو میبوسه و میره...مثه پاییز دلگیره ...بهش میگم بمون اما میگه باید برم دیره ....نگاهش یخ زده سرده...دوتا دستاش یخ کرده ....بجای هردومون بازم خودش تصمیم میگیره ..منو میبوسه و میره...مثه پاییز دلگیره ...بهش میگم بمون اما میگه باید برم دیره ....نگاهش یخ زده سرده...دوتا دستاش یخ کرده ....بجای هردومون بازم خودش تصمیم میگیره ...منو میبوسه و میره