بانگ بانگ کیان مقدم FIVETAMUSIC

بانگ بانگ

تاریخ: بهمن 30، 1391

بنگ بنگ ! I was five and she was six / من پنج سالم بودم بود و اون شش سالش We rode on horses made of sticks / ما سوار اسب های چوبی می شدیم I wore black and she wore white / من سیاه پوشیده بودم و اون سفید She would always win the fight اون همیشه بازی ها رو می بُرد Bang bang, she shot me down / بنگ بنگ ! اون به من شلیک می کرد Bang bang, I hit the ground / بنگ بنگ ! من می افتادم زمین Bang bang, that awful sound / بنگ بنگ ! با اون صدای ِ ترسناک و مهیب Bang bang, my baby shot me down / بنگ بنگ ! عشق من به من شلیک میکرد Seasons came and changed the time / فصل ها گذشت و زمان عوض شد And we grew up, I called her mine / و ما بزرگ شدیم و من فکر می کردم اون مال ِ منه She would always laugh and say / اون همیشه می خندید و می گفت Remember when we used to play / یادته وقتی با هم بازی می کردیم ؟ Bang bang, I shot you down / بنگ بنگ ! من بهت شلیک میکردم Bang bang, you hit the ground / بنگ بنگ ! تو می خوردی زمین Bang bang, that awful sound / با اون صدای ِ مهیب و ترسناک Bang bang, I used to shoot you down / من بهت شلیک میکردم و می نداختمت زمین Music played and people sang / موزیک پخش میشد و مردم می خوندن Just for me the church bells rang / ولی برای من فقط صدای ِ ناقوس کلیسا بود که می اومد Now she's gone, I don't know why / حالا اون رفته و من نمی دونم برای چی And till this day, sometimes I cry / بعضی از روزا من گریه م می گیره She didn't even say goodbye / اون هیچ وقت با من خداحافظی نکرد She didn't take the time to lie حتی ارزش دروغ گفتن هم براش نداشتم Bang bang, she shot me down / بنگ بنگ ! اون به من شلیک می کرد Bang bang, I hit the ground / بنگ بنگ ! من می افتادم زمین Bang bang, that awful sound / بنگ بنگ ! با اون صدای ِ ترسناک و مهیب Bang bang, my baby shot me down / بنگ بنگ ! عشق من به من شلیک میکرد