شروع (فت امیر دانایی)

این منم اینجا، تو سکوت شب و چراغ و خاموشی این منم اینجا، میون مردمی که، شدن درگیر فراموشی من، دلم میخواد که از بلاتکلیفی ها رد شم من، نمی خوام که واسه فردای خودم سد شم شروع شروع شروع دوباره میخوامو یه ذره عشق صدا صدا صدا و هیاهو میخوام و یه خورده نور من از دنیا نمی ترسم و آزادم نمی خوام که از اینجا برم یه جای دور این منم اینجا، تو خیابونایی که بوی دردسر دارن این منم اینجا، میون عابرایی که از لباس پوشیدنم بیذارن من دلم میخواد که چشمامو ببندم من دلم می خواد به چهره ی عبوس آدما بخندم شروع شروع شروع دوباره می خوامو یه ذره خوبی صدا صدا صدا و هیاهو میخوامو یه خورده نور من از آدما نمی ترسم و آرومم نمی خوام که از اینجا برم یه جای دور