مرا به خانم ببر (لیو) داریوش FIVETAMUSIC

مرا به خانم ببر (لیو)

تاریخ: بهمن 14، 1391

شب اشیان شب زده چکاوک شکسته پر رسیده ام به ناکجا مرا بخانه ام ببر کسی بیادعشق نیست کسی بفکر ما شدن ازان تبار خود شکن تمامه ای و بغض من از این چراغ مردگی از این براب سوختن از این پرنده کشتنو از این قفس فروختن چگونه گریه سر کنم که یار غمگسار نیست مرا بخانه ام ببر که شهر شهر یار نیست از این چراغ مردگی از این براب سوختن از این پرنده کشتنو از این قفس فروختن چگونه گریه سر کنم که یار غمگسار نیست مرا بخانه ام ببر که شهر شهر یار نیست مرابخانه ام ببر ستاره دلنواز نیست سکوت نعره میزنم که شب ترانه ساز نیست مرابخانه ام ببر که عشق در میانه نیست مرابخانه ام ببر اگرچه خانه خانه نیست از این چراغ مردگی از این براب سوختن از این پرنده کشتنو از این قفس فروختن چگونه گریه سر کنم که یار غمگسار نیست مرا بخانه ام ببر که شهر شهر یار نیست از این چراغ مردگی از این براب سوختن از این پرنده کشتنو از این قفس فروختن چگونه گریه سر کنم که یار غمگسار نیست مرا بخانه ام ببر که شهر شهر یار نیست مرابخانه ام ببر ستاره دلنواز نیست سکوت نعره میزنم که شب ترانه ساز نیست مرابخانه ام ببر که عشق در میانه نیست مرابخانه ام ببر اگرچه خانه خانه نیست از این چراغ مردگی از این براب سوختن از این پرنده کشتنو از این قفس فروختن چگونه گریه سر کنم که یار غمگسار نیست مرا بخانه ام ببر که شهر شهر یار نیست از این چراغ مردگی از این براب سوختن از این پرنده کشتنو از این قفس فروختن چگونه گریه سر کنم که یار غمگسار نیست مرا بخانه ام ببر که شهر شهر یار نیست