یکی را دوست دارم معین FIVETAMUSIC

یکی را دوست دارم

تاریخ: بهمن 06، 1391

یکی را دوست میدارم یکی را دوست میدارم ولی افسوس او هرگز نمی داند نگاهش میکنم نگاهش میکنم شاید شاید بخواند از نگاهه من که او را دوست میدارم ولی افسوس او هرگز نگاهم را نمی خواند وای به برگ گل نوشتم من به برگ گل نوشتم من که او را دوست میدارم ولی افسوس ولی افسوس او گل را به زلف کودکی آویخت تا او را بخنداند صبا را دیدم و گفتم صبا دستم به دامانت صبا را دیدم و گفتم صبا دستم به دامانت بگو از من به دلدارم تو را من دوست میدارم ولی ناگه ولی ناگه ز ابر تیره برقی جست و روی ماه تابان را بپوشانید من به خاکستر نشینی عادت دیرینه دارم سینه مالامال غم اما دلی بی کینه دارم پاکبازم من ولی در آرزویم عشق باز یست مثل هر جنبندهای من هم دلیدر سینه دارم من عاشقه،عاشق شدنم من عاشقه، عاشق شدنم در کدامین مکتب و مذهب جرم است پاکبازی در جهان صدها هزاران پاکباز از سینه دارم کار هر کس نیست مکتب داری این پاکبازان هدیه از سلطان عشق بر هر دو پایم پینه دارم پینه دارم من عاشقه،عاشق شدنم من عاشقه، عاشق شدنم من از بیراهه های هله بر می گردم و آواز شب دارم هزار و یک شبی دیگر نگفته زیر لب دارم مثال کوره میسوزم تنم از عشق امید طرم دارد حدیث تازه ای از عشق مردان حلب دارد من عاشقه،عاشق شدنم من عاشقه، عاشق شدنم من به خاکستر نشینی عادت دیرینه دارم سینه مالامال غم اما دلی بی کینه دارم پاکبازم من ولی در آرزویم عشق باز یست مثل هر جنبنده ای من هم دلیدر سینه دارم من عاشقه،عاشق شدنم من عاشقه، عاشق شدنم من عاشقه،عاشق شدنم من عاشقه، عاشق شدنم