ی چیزی بگو غزل شیدایی FIVETAMUSIC

ی چیزی بگو

تاریخ: دی 27، 1391

بهت خیره میشم نگاهم کنی نگاهم کنی تا من آروم شم یه چیزی بگی تا نذاری که من کنارت به تنهایی محکوم شم من از تو نمیخوام که درکم کنی حالا که تو رویای تو نیستم فقط زیر این سقف ما باهمیم من انگار تو دنیای تو نیستم یه چیزی بگو شاید آروم شم به من که دلم رو به تو باختم بگو که کجای جهان منی جهانی که از عشق تو ساختم یه چیزی بگو شاید آروم شی تو که فکر عاشق شدن نیستی چشاتو به روی جنونم ببند رهام کن تو مدیون من نیستی با اینکه همه آرزوی منی چه قدر سهمم از خاطراتت کمه غریبونه با من قدم میزنی حضورت کنارم چه قدر مبهمه حواسم بهت هست وقتی شبا توی آینه بغضت ترک میخوره حواست بهم نیست ویرون میشم تو این لحظه های پر از دلهره یه چیزی بگو شاید آروم شم به من که دلم رو به تو باختم بگو که کجای جهان منی جهانی که از عشق تو ساختم یه چیزی بگو شاید آروم شی تو که فکر عاشق شدن نیستی چشاتو به روی جنونم ببند رهام کن تو مدیون من نیستی