وقتی که موهاتو نمی بندی انگار دریا غرق آشوبه من عاشق آرامشم اما این سطح از آشفتگی خوبه وقتی که موهاتو نمی بندی دنیا یه گندم زار تو باده دستام که رد میشه از موهات انگار دنیا دستم افتاده هر فصل تو این خونه چن روزه هر فصل بوی تو عوض میشه هر فصل یک عمره برای من با رنگ موی تو عوض میشه وقتی که موی تو طلاییشه بی وقفه برگ از باغ میریزه امسال از آغاز فروردین این چندمین باره که پاییزه پاییز جا خوش کرده تو موهات رو صورتت رنگی نمی شینه از ظاهرت پیداست امسالم این خونه گرمارو نمی بینه هر فصل تو این خونه چن روزه هر فصل بوی تو عوض میشه هر فصل یک عمره برای من با رنگ موی تو عوض میشه