هوای آذر ماه رسید پاییز به نیمه اش رسید تقویم بی قراریام به برگ آخرش رسید وعده ی ما بودی و ما یار سفرکرده ی تو در غیبت نور و صدا واژه ، عزیزکرده ی تو درپشت پرچین سکوت نشسته ایم به گفتگو تو از سفر گفتی و من درگیر تو درجستجو شب از ستاره میگرفت سراغ ماه و روشنی منم که یکسره شبم تو ماه روشن منی درگیر و دار غیبت ات از من سراغتو گرفت شعری که ناسروده ام میگفت نرو دلم گرفت به سیم آخر نزدم به سیم آخر نزدی تا مهلت پاییزیمون تموم نشد دم نزدی گناه دستامو ببخش اگر بهت سر نزدن وعده رسید و زخمه ای به ساز ناکوک نزدن درگیر و دار غیبت ات از من سراغتو گرفت شعری که ناسروده ام میگفت نرو دلم گرفت